عصر یک روز تعطیل با یکی از اقوام – که من در اینجا با نام مستعار چانگ از او یاد می نمایم- مشغول بازی شطرنج شدیم و در ابتدا مشخص بود که با اکراه تن به این بازی داده است و به نظر می رسید از بازی خود بسیار مطمئن و دور از مقام استادی خود می دیده که با جوانان دست و پنجه نرم کند.طرز بازی اش مشخص کرد که این فرضیه کاملاً در ذهن چانگ نقش بسته بوده است.نکته مهم در طول بازی اصرار وی بر حفظ یک پیاده بود.همین اصرار موجب شد تا بازی اول را علیرغم تمام تقلاهایش ببازد و در بازی دوم که احتمالاً مصمم بود تا انتقام شکست تلخش را بگیرد با همه شگردها – بدون حفظ موقعیت روحی اش- نتوانست به نتیجه دلخواهش برسد و دست دوم را هم واگذار نمود.این مقدمه را از آن جهت ارائه کردم که برخی مواقع اصرار ما بر حفظ یک موقعیت کوچک موجب از دست رفتن کل موقعیتها می شود.اگر چه یک سرباز در آخر صفحه بازی یک وزیر می تواند باشد اما قربانی نمودن تمام موقعیتها برای آن منطقی به نظر نمی رسد. بعضی وقتها برای دستیابی به یک فرصت ، حتی باید از وزیر هم گذشت ….
این نگاه عزیزم چانگ از یک جهان بینی غیر بومی بر می خیزد که متاسفانه در کشور ما اگر نه کل آن ، بلکه بخشهایی – چون چنین نگرشی – تاثیر خود را گذاشته است . اگر عده اي از مردم را جمع كنيد كه نيمي از آنها تنها هيدروژن را بشناسند و نيمي ديگر صرفاً اكسيژن شناس باشند و به اين دو گروه آب را نشان دهيد، بدون شك از تشخيص آن عاجز خواهند بود. زيرا آب نه اكسيژن است و نه هيدروژن؛ بلكه چيزي متفاوت است. به زبان ديگر، كل.ها ويژگي هايي دارند كه اجزا فاقد آن ها هستند. غلبه جزءنگري و فروکاست گرایی بر جامعه علمي و كارشناسي، يا آنچه كه به زبان فلسفي تر، تقليل گرايي ناميده مي.شود، ريشه در جهان بيني علمي غرب دارد. والبته ما هم از این جهان بینی در زندگی روزمره خود استقبال نموده و بسیاری از اندیشه ها و رفتارهای خود را بر پایه چنین نگرشی سازمان داده ایم.( بعضی از دوستان هم خرده می گیرند که این جز نگری و ساده انگاری حاصل نگاه مهندسی و مهندسان است، اعوذبالله ،چه تفکراتی در جامعه جریان دارد!؟) اگر به نگاه سیستمی و کل گرایانه مجهز نشویم و تا زمانی که بر کُلیت ماجرا به عنوان یک کُل مسلط نگردیم ، تصمیمات ما همان تصمیم آقای چانگ خواهد بود و نتیجه ای که او بدست آورد، عایدمان خواهد شد.