مطلع 93
آغاز نوشتار سال 93 را بنا به نصیحت حضرت حافظ که در زیر فصل الخطابشان را آورده ام ، با عنوان شرنگیات آغاز ننمودیم ( اگر هم تلخی بود با شیرینی سال نو انشاالله خاطرتان را مکدر ننماید)
مگذران روز سلامت به ملامت حافظ *** چه توقع ز جهان گذران میداری
سال 93 سال فرهنگ و اقتصاد است. خوشبختانه یا متاسفانه عمری در هر دو حوزه بوده ام. واقعیت این است که آن هایی که در حوزه اقتصادند دغدغه فرهنگ ندارند و اگر هم داشته باشند فرصت اهتمام به آن را نمی یابند (اگر نخواهیم با چوب جبر تاریخی نقش فناوری در اقتصاد مارکس هم به سراغ فرهنگ برویم و پنبه فرهنگ را با فناوری بزنیم ، کافی است نگاهی به تفاسیر اقتصاد دانان وطنی خودمان به فرهنگ بیندازیم : تفسیر مرحوم زنده یاد دکتر حسین عظیمی از صنعت فرش که یک ساعت کار فرشباف را با یک کارگر صنعت خودرو اروپا و ارزش افزوده این دو و ثروت آفرینی ایشان بازگو می نماید گویای دیدگاه اقتصاددانان بر فرهنگ است.) و آن هایی هم که در حوزه فرهنگ واقعاً حرفی برای زدن دارند – سوای کسانی که از بی تخصصی و بی پستی و نمایش های سیاسی و باری به هر جهت بر مسند فرهنگ اند ، که متاسفانه کم هم نیستند این جماعت- دغدغه اقتصاد ندارند و فرهنگ را از جنس لطافت می پندارند و اقتصاد را از زمختی. شاید تدبیر نمودن و پیوند بین این دو قشر و اتمسفر ، از وحدت حوزه و دانشگاه هم دشوارتر باشد و ما هم سازو کاری برای تربیت نیروهای بینا بینی نداریم و اگر هم اتفاقی در این حوزه بیفتد از بد حادثه است !
جدول واردات اصلی کشور در سال 91 که توسط گمرک منتشر شده است را کافی است ورق بزنیم تا اهمیت پیوند فرهنگ و اقتصاد را بیشتر دریابیم :
اقلام عمده وراداتی ( سال 91 – صفحه17 و 18 گزارش رسمی گمرک)
1- گندم
2- شمش آهن و فولاد
3- دانه ذرت دامی
4- کنجاله و مستخرجات روغن سویا
5- برنج
6- شکر
7- مکمل دارویی
8- ماژول نمایشگر ال سی دی و پلاسما
9- روغن سویا
10- محصولات آهن
سوال مهم اینجاست که چرا بیش از 60% واردات عمده ایران اقلام اساسی کشاورزی است؟ آیا توان تولید گندم ، برنج ویا کنجاله و دانه ذرت دامی در کشور نیست ؟ آیا برای خود کفایی در این حوزه ها نمی توان چاره اندیشید ؟ آیا خودکفایی کشور و رونق اقتصاد داخلی ، جهاد اقتصادی و حماسه اقتصادی جز کاهش واردات و افزایش صادرات که به معنی تکیه به درون است معنا می یابد؟ ایکاش قدری دوستان دست اندرکار و مسئول قدری هم تاریخ مطالعه می کردند ( چه توقعاتی ؟!) می دیدند که گوبلز ، وزیر تبلیغات رایش سوم برای بحث فرهنگ سازی برای خودکفایی آلمان چه کرده است! ( نصف این آقایان هم هست). مثلاً خواستم پوسترهایی که در آن “زن آریایی آرایش نمی کند” را که گوبلز با هدف قطع واردات لوازم آرایشی از فرانسه برنامه ریزی کرده بود اسکن کرده و منتشر نمایم تا این عزیزان خود ببینند کار فرهنگی یعنی چه؟اما به جهت رعایت شئونات اسلامی فقط تصویر صفحه نخست مرجع آن ( نشریه آلمانی زیگنال) را قرار دادم.( بماند از اینکه به گزارش ال مانیتور از اقتصاد لوازم آرایشی در ایران ، اعلام کرده است که زنان ایرانی مقام هفتم در مصرف لوازم آرایشی را در جهان دارند و یک سوم مصرف خاورمیانه مربوط به ایران است.)
پ.ن : فضای مدرسه عجیب فضایی است ، فضایی که محصل علم حاصل می کند و مشتاق علم آموزی . نه مدعی است و نه نادانسته ادعا می کند ، می داند که کلاس معلم دارد! عجیب حالی بود بعد از بیست و اندی سال نشستن بر نیمکت مدرسه و البته بحث مدیریتی! از عزیزم م.م بخاطر برگزاری جلسه در مدرسه بسیار متشکریم!