
شرنگیات 35
در دنیای کشورداری گذشته تسخیر یک کارکرد مهم بوده است و البته برای تامین و گسترش منابع. در دنیای جدید که قدرت نرم حاکم شده است جنس تسخیر ها هم تغییر پیدا کرده است. صنعت گرانی تدبیر می کنند و اقتصاد کشوری تسخیر می شود.و اگر نظامی هم با همان نیات قدیم به فکر تسخیر است ، لشکر و سلاح تنها به کارش نمی آید و تدبیر الزامش شده است.
فرهنگ سازمانی ما بخشی از رفتارشناسی ما ایرانیان است، دکتر یثربی به خوبی در کتاب خودکامگی و فرهنگ به گوشه ای از این فرهنگ نامیمون که در رفتار سازمانی ما هم اثر گذاشته است، اشاره می نماید : تسخیر بجای تدبیر. دکتر یثربی با ذکر شواهدی از تاریخ می کوشد تصویری که ما از بهبود داریم و فرهنگ غالب ما است را برایمان تصویر نماید : تنها راه بهبود ، تسخیر است. بزنیم و بگیریم و ببندیم تا بتوانیم تسخیر کنیم. وقتی از آن ما شود بهبود حاصل می شود. اکثر فضاهای اداری ما آغشته به این فرهنگ مسموم است ؛تسخیر هم ادوات خود را دارد ، فرهنگ تقابل در برابر تعامل ، تخریب ، تیم سازی و …. برای نبردی تسخیری!
اکثر افرادی که در این فضای فرهنگی به فکر بهبود – به زعم خودشان- هستندو خارج از نظام اخلاق و اصول خود را برای نبرد مجهز می نمایند و راه راستین را راه خود می پندارند غافل از آن هستند که بقول یک مثل آمریکایی وقتی انگشت اشاره را به اتهام بسوی یکنفر می کنی ، سه انگشت دیگر به سوی خودت نشانه می رود!
تجربهی مقابله با چنین فرهنگ سازمانی را پیشتر داشته ام و به تجربه دریافته ام که در مقابل اندیشهی اهریمنی تسخیر ، بقول افلاطون در کتاب جمهورش، تنها و تنها گرگ وش می تواند فضای فرهنگ سازمان را مدیریت کند و بس.( در این چند وقته که به یاد بیست سال گذشته کتاب سپیددندان را مجدداً – در قالب فاخر نشر افق- خواندم ، عجیب مثالهایمان هم تحت تاثیر سپید دندان قرار گرفته است!)