
شرنگیات 50
چندی پیش عبدالله شهبازی در سایت خود مطلبی درباره عدنان اوکتار منتشر کرده بود که مرا شگفت زده کرد.عدنان اوکتار را موسس فرقه اسلامی س.ک.سی خوانده و می نویسد :
“الان هم بنظرم هارون یحیی جوانی هوچی و جویای نام، و البته دارای استعدادهای معین، بود که کانونهایی، با شناخت این روحیات، او را حمایت و باد کردند و سرانجام کارش را به اینجا رسانیدند که فرقه «اسلام س.ک.سی» تأسیس کند و «حرمسرا» تشکیل دهد و شبکه تلویزیونی و تشکیلات عریض و طویل بهم زند. شاید از ابتدا مأمور بوده ولی اکنون نیز چیزی بیش از مأمور دون پایه نیست و این که میگوید ماسونها به من درجه سی و سوّم دادهاند مزخرف است مثل همان حرفهای مفت سابق او درباره فراماسونری و توطئه یهود.کسانی که میخواهند هارون یحیی فعلی و «اسلام س.ک.سی» او را بشناسند به مقاله جالب خانم لیلی لینچ، سردبیر مجله بالکانیست، مراجعه کنند. و نیز به کتاب 240 صفحهای خانم آنه راس سولبرگ، که پایاننامه دکتری اوست، با عنوان «مهدی که کت و شلوار [مارک] آرمانی میپوشد.»
سوای از اینکه هارون یحیی چه کسی است و پشت پرده حضور او چیست و قضاوت سخنان و رفتار وی (این پیوند هم واکافت پدیده اکتار است.)، نحوه استدلال مورخ و محقق سرشناس ما مرا به شگفتی واداشته است:
خانم آنه راس سولبرگ(Anne Ross Solberg) در دانشگاه Södertörn از پایان نامه اش با عنوان :
The Mahdi wears Armani an Analysis of the Harun Yahya Enterprise
دفاع کرده ( پیوند جلسه دفاع در دانشگاه) و همان دانشگاه این کتاب را منتشر کرده است (پیوند دریافت کتاب) ، برایم جای تعجب بود که چطور می شود عنوان ژورنالیستی مهدی آرمانی(برند لباس ایتالیایی) می پوشد می شود عنوان تز دکترا!! در بخش مطالعات ادیان . بعد که بخشی از کتاب را هم خواندم متوجه شدم کل کتاب هم اینگونه تنظیم شده است و اساساً نه تنها چارچوب یک پژوهش دانشگاهی را ندارد بلکه یک اثر کاملاً بازاری است.چطور این خانم بدون یک مقاله معتبر علمی و پژوهشی با یک عنوان بازاری به درجه دکترای مطالعات اسلامی نایل می شود؟ آیا واقعاً چنین منبعی برای یک پژوهشگر قابل استناد است؟!
پ.ن 1 : یکی از دغدغه های خانم دکتر فوق الذکر که در مقدمه تز!! خود به عنوان دغدغه پارلمان اروپا هم بر شمردند! توزیع بین المللی کتابهای اکتار درباره آفرینش گرایی است! (انتشارات کیهان کتابهای هارون یحیی(عدنان اکتار) را منتشر کرده است.)
پ.ن 2 : اتفاقاً در همین حوزه نقد افکار ریچارد داوکینز که اکتار نیز به جد پیگیر آن است بنده نیز کتابی آماده و در دست انتشار دارم که با توجه به کتاب قبلی ام –طراح بزرگ- دلواپسم که نکند ما هم بشویم هارون یحیی!! و بعد هم پشت سر ما خدای ناکرده یک چنین حرفهایی بزنند.البته بنده اعتراف می کنم که اگر لباسی هم با برند تامی پوشیدم کاملاً وطن دوز است و از بازار سید اسمال خریده ام!؟
پ.ن 3: برویم سوئد دکترا بگیریم!؟!