تراژدی فاصله حرف تا عمل پایان نخواهد پذیرفت.حتی زمانی که مدل مشهور کاپلان و نورتون، BSC ، وارد کشور عزیز ما شد تا حداقل تحقق استراتژی ها را تضمین نماید ، بازهم این تراژدی حل نشد، تجاربم هم در تحقق نظام برنامه ریزی غلطان نشان می داد که علیرغم تعهد و دغدغه مدیر ارشد مجموعه بازهم این فاصله حرف تا عمل محسوس است. به نظر می رسد بیش از آنکه مشکل مربوط به تکنیک و تاکتیک تدبیر نمودن باشد و به عبارت دیگر نوع پردازش موضوع مشکل داشته باشد ، ایراد از ورودی ها و عوامل موثر بر پردازش است. سیاست تا اجرا، هدف تا نتیجه…. چرا؟ چرا نمی توان این فاصله در حذف نمود:
ورودی : در باب حرف
کلامی که منعقد می گردد باید برای اجرایی شدن حائز شرایط ذیل باشد :
- دارای پشتوانه علمی باشد ، به عبارتی منشا و ظهورش و اجرایش موجه و ممکن باشد. به ابعاد ، موارد مشابه ، مشکلات و موانع و… در زمان طرح موضوع پرداخته شده باشد./( احیا ببر ایرانی در باغ وحش تهران)
- اگر مبدا یا منشا تحول است( که قاعدتاً موجبات مقاومت خواهد شد.) باید مسیری تکامل گرایانه بپیماید ( در بحث تحول آنچه که تجربه نشان داده موفق است تحول به شکل Evaluation بوده است نه Revolution یا Reform). /( هدفمندی یارانه ها)
- اولویت آن محرز و قابل تامل باشد./(خودکفایی صنعت خودرو بجای خودکفایی غلات و گندم!)
- نتایجش ( در چارچوب جامعه هدف مورد نظر ) محرک و انگیزه بخش باشد. ( اگر عملکرد داروی تلخ را دارد بیمار از درمان توجیه شود.)./(کوچک سازی دولت برای کارکنان دولت!)
- تعارض آشکار به کلامی دیگر نداشته باشد.( در صورت تعارض در خفا باید حل آن مهندسی شود.)/(اصلاح قانون انتخابات مجلس و تعارض با سایر قوانین)
- اراده و ضمانت لازم برای استمرار فعالیتها داشته و یا به شکلی تدبیر شده باشد./(اصلاح الگوی مصرف)
- ساز و کار اجرایش مشخص و معین باشد./(تحقق چشم انداز نظام)
- و…
عوامل پردازش : در باب عمل
- مجری یا مجریان به آن حرف معتقد و پایبند باشند.
- مجری یا مجریان به اولویت و زمانبندی ها توجه داشته باشند.
- مجری یا مجریان در یک نظام پاسخگو ، پاسخگوی اقداماتشان باشند.
- مجری یا مجریان با اراده و مصصم در برابر دشواری ها تدبیر نموده و مسیر اجرا را رها نسازند.
- مجری یا مجریان باید مسئله را بهینه حل نمایند.( پاک کردن صورت مسئله جایز نیست.)
- مجری یا مجریان حتی اگر قلباً اعتقادی به موضوع ندارند به واسطه وجدان کار تا زمان حضور به عنوان مجری از اهتمام به موضوع غفلت نورزند.
- مجری یا مجریان به موضوع بیندیشند نه حواشی ها
- و….
به نظر می رسد برای پایان بخشیدن به این تراژدی ، اهتمام به تصمیم سازی سنجیده ، عقلایی و آینده گرا و توجه ویژه به حوزه سرمایه های انسانی در هر موقعیت سازمانی شاه کلید ماجرا خواهد بود.
خاطرم هست چند سال پیش متنی در مقایسه ایران و هند از طریق sms بین دوستان رد و بدل میشد. هرچند تکراریست ولی یاداوریش بی مناسبت با مطلب شما و خالی از لطف نیست:
تفاوت ایران و هند:
توی هندوستان گاوها مهم هستن توی ایران مهم ها ….!
برنارد عزیز ، لطفاً ارتباط با این مطلب را بفرمایید
با برنارد عزیز موافقم