تقریباً ده سال پیش با کتاب آسیب شناسی روانی در زندگی روزمره فروید آشنا شدم . آن زمان به دنبال فرمول کپسولی ( این نگاه کپسولی ماحصل مهندسی گزینش آموزش عالی ما ، سازمان سنجش است که دانش آموز را از یک سیستم تحلیلی – تشریحی زورچپان می کند در سیستم کپسولی ….) آسیب شناسی بودم. از آن سالها می گذرد و بارها با افراد مختلفی برخورد کرده ام که درگیر چنین مسایلی هستند (چه می کند این تلاطمهای زندگی روزمره). فروید معتقد بود انسانها معمولا اسامی خاص را زود فراموش میکنند. فردی که اسمی را فراموش کرده و در تلاش است که آن را به یاد آورد، در ذهن خود نامهای دیگری مییابد که نامهای جانشین هستند و فرد متوجه میشود فرآیندی که باید به بیان اسم اصلی منجر شود دچار نوعی جابهجایی شده و خطایی صورت گرفته است. البته این جابهجایی از نظر روانی به دلخواه صورت نمیگیرد، بلکه بر حسب مسیرهای معین و قابل پیشبینی پدید میآید. روانکاوی و روانشناسی فراموشی، اسامی و کلمات، روشهای زبانی، خطاهای خوانش و نوشتار، فراموشی برداشتها و برنامهها، تسلسل اشتباهات رفتاری، جبرگرایی و قضا و قدر و… در کتاب فروید در قالب داستان بیان شده است.( البته آنهایی که با فروید آشنا هستند با پیش زمینه این داستانها آشنا هستند!)
نمونه ای از این آسیب را – از یک مهندس تحصیل کرده-در نگاره بالا قرارداده ام ، همین تلاطم ها است که به جای شرح کامل نوشته اند شهر کامل !!!. ایکاش در دوران تحصیل دانش آموزان ، آنها را برای مقابله با تلاطمهای زندگی آماده می نمودند. مهارتهایی چون سازگاری ، ایمن سازی در مقابل استرس و اضطراب و….