تفالی از حافظ زدم امروز ، این شعر آمد : دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس *** نسیم روضه شیراز پیک راهت بس/ و….
این بیتش عجیب بود :
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد *** تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
حیفم آمد این بیت را سفارشی اش نکنم بر حسب مراد (!؟) خود ، هر چند اگر وزنش ناموزون شود، یک دو بیتی فی البداهه تکمیل کردم مرادم را :
شناگری! گر خلاف رود روی شنا *** به سیلی امواج همین اشتباهت بس
دست خالی و سر پنجه ای با شیر *** به شرط بقا همین رزمگاهت بس
والعصر نخواندی و شکایت بری هومن ؟ *** فَیَکُون کند کُن همین دادخواهت بس
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد*** تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس